شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ مردهايي که به دل حسرت دختر دارند شاخ ها را بفروشندو عروسک بخرند نره گاوي که منم پاي خودم مسلخ من گوشه ي ليز همين ذهن زمين خواهم خورد ترسم اين است اگر جبر به ماندن باشد مرگ بي حوصله از ياد مرا خواهد برد ترسم اين بود همان بر سر شعرم آمد سينه ي کوه و تن باغ خيابان شده بود کوه و حيوانو درختان همه خاموش شدند وقت سوسو زدن حسرت انسان شده بود
اين سيزدهميه
هواي حوصله ام ابريست
رتبه 0
0 برگزیده
390 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top