پيام
+
گور باباي سرو اين همه سرگرداني
منطق جاذبه در فلسفه اش پنهان بود
تا که تقدير به دستان من افتاد از دست
جذبه ي ذهن زمين زير معما ميماند
پاسخ از دامن بود اگر کشفي هست
ميوه از دامن من بود اگر روزهو بود
آه از وسوسه افتاد زمين انسان شد
اه اگر سيب نبود عشق چه بايد ميکرد
من رسيدم که دل از بند دل آويزان شد
رد انگشت تو بر سينه ي سيبست هنوز
من غلط کرده_و مغضوب خداوند شدم
بعد از آن هم که تو باسنگ زدي شيشه شکست
بانوي خوبي ها
94/8/14
هواي حوصله ام ابريست
اين هشتميه
هواي حوصله ام ابريست
نه هفت آسمان لينک اصليشو گذاشتم براتون توي قسمت بيستمش بگرد پيداش کن دکلمست گوش کن
هواي حوصله ام ابريست
مشتاق بودي بگو تا بقيه رو هم بذارم يه ده تايي هستن