پيام
+
من که ازمنطق_و دستور حقيقت گفتم
به مضامين مجازي تنم فکر نکن
باز با اين همه هروقت غمي شيه کشي
من همين نبش کنارو چمنم فکر نکن
قول دادم که در انديشه خود حبس شوم
دل به بالاو بلنداي خيالي ندهم
دوست دارم که خودم پشت خودم باشمو بس
به تن هيچ عقابي پرو بالي ندهم
تو که رفتي پي تابو تپش رود برو
به قدمهاي اسير لجنم فکر نکن
من به دستان خودم گور خودم را کنده ام
به پذيراي دفنو کفنم فکر نکن
بانوي خوبي ها
94/8/14
هواي حوصله ام ابريست
اين دوميه