• وبلاگ : هواي حوصله ام ابريست
  • يادداشت : درآمد...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 95 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    هيچ چيز برايم ماندگار نبود

    هيچ چيز نماند ونشد

    من ماندم وخاطره ي باران

    و اين همه آه ...

    چقدر تلخ زيسته ام تا امروز

    چقدر سخت است نفس کشيدن

    وحالا من و اين دنيا ...

    تا کي ؟ براي چه ؟! خدايا خسته ام از بودن ....

    خدايا زندگي کردن اينقدر سخت بود ؟؟!!!

    آپم...تشريف بياريد اون طرفا
    پاسخ

    چشششششششششششششششششم حتما
    چطوري آقا رضا؟
    خوبي؟
    پاسخ

    سلام اي بد نيستم نه خوبم نه بدم حالت خنثي ام...
    + ليمو شيرين غرغرو 

    و سکوت چه زيباست

    وقتي ميداني همه دروغ مي گويند

    خدايا

    اين دلتنگي هاي ما را هيچ باراني آرام نميکند

    فکري کن

    اشک ما طعنه ميزند به باران رحمتت.
    چرا اينقد وبت غمگينه؟...قشنگه...
    پاسخ

    چرا اونقدر شاد باشه پس؟
    سلاممممممممممممممممممممممممم
    پاسخ

    اينا چين ديگه
    http://media.msgplus.net/flashAnim/anim/b013.swf
    ممنون از اينکه سر ميزني...بازم سر بزن
    پاسخ

    چشششششششششششششششششششم
    لايک
    پاسخ

    مرسي بشي
    چطوري آقا رضا؟
    سلامتي انشالا؟
    پاسخ

    سلام اگه بگم خوبم دروغ گفتم...
    بعضي موقعها يه جمله ميگي و انگار صدتا جمله گفتي...
    .
    .
    خيلي قشنگ بود...
    پاسخ

    بعضي وقتها هم حرفي نميزنم اماکلي حرف دارماصن دهانم پر از حرف است...؟!ولي با دهان پر نبايد حرف زد...
    + فرشته 
    ....تاشدم بيدارو مشتاق پدر اوبخواب وچهره اش درقاب بود...
    پاسخ

    آدمش کردم ...
    با تعر?ف ها? من شخص?ت پ?دا کرد ...
    غرورش را مد?ون من است ...
    ز?اد مغرور شد ...
    ز?اد از خوب? ها? نداشته اش
    برا?ش تعر?ف کردم ...
    باور کرد و ...
    مرا کوچک د?د و رفت
    باز جاي شکرش باقيه .. بعضي ها هستن کل فاميلشون در اومد ، امسال ... !!!

    پاسخ

    اي باباهرچي نگاه ميکنم تو صف دشمن غير فاميلو آشنا کسي نيست....هرچي دور تر تبهترـرما از دور دوست داشتني ترند...
    نمي دانم چرا امشب واژه هايم خيس شده اند
    مثل آسماني که امشب مي بارد....
    و اينک باران
    بر لبه ي پنجره ي احساسم مي نشيند
    و چشمانم را نوازش مي دهد
     <      1   2   3   4   5    >>    >